جدول جو
جدول جو

معنی علی آغاجی - جستجوی لغت در جدول جو

علی آغاجی
(عَ یِ)
ابن الیاس آغاجی بخاری، مکنّی به ابوالحسن. وی از امرای شاعردوست بود و خود نیز اشعاری دارد. در عهد او دقیقی شاعر میزیست. (از لباب الالباب عوفی چ سعید نفیسی ص 32). رجوع به آغاجی و نیز رجوع به علی بن الیاس... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَیِ تَ)
امیر علی تمغاجی، وی از عمال دیوان امیر بوقا وزیر ارغون خان بود و از جمله کسانی است که در سعایت بر ضد خواجه فخرالدین محمد مستوفی قزوینی شرکت داشت. و نیز در شب سه شنبه هجدهم ربیعالاخر سال 683 هجری قمری امیر بوقا با ارغون خان مخفیانه بر اردوی الیناق شبیخون زد و او را در پشتۀ خانه خفته یافتند. و این امیر علی تمغاجی به سر بالین الیناق رفت و سرش را ازبدن جدا ساخت. (از تاریخ مفصل ایران، مغول چ عباس اقبال ص 232.) (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 123 و 129)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن ثمال خفاجی. امیر بنی خفاجه. وی مردی شجاع و عاقل و کریم بود و ابتدا حمایت کوفه بر عهدۀ او بود ولی پس از مدتی از این سمت معزول گشت و تنها ریاست قبیلۀ خویش راعهده دار شد و در سال 426 هجری قمری به دست برادرزادۀخویش حسن بن ابی البرکات بن ثمال به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی بنقل از کامل التواریخ ابن اثیر ج 9 ص 153)
ابن عبدالله خفاجی، ملقّب به نورالدین. منجم بود و در سال 1200 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اسراج الانور فی کیفیهالعمل بالربع المقنطر. 2- القول المهذب فی کیفیهالعمل بالربع المجیب. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 771)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ طُ)
امیر شیخ علی طغایی، وی از امرای سلطان بدیع الزمان میرزا بود. و وقتی محمدبابرشاه در حال مرگ بود و میخواست بین فرزندان خود و دیگر شاهزادگان، پیمان اتحاد و دوستی بندد، این امیر شیخ علی طغایی نیز در آن مجلس سوگند شرکت داشت. و هنگامی که هرات بدست محمدخان شیبانی فتح شد و بدیع الزمان میرزا منهزم گشت، وی درین معرکه به قتل رسید. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 238 و 296 و 377)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
امیر علاءالدین علی شغانی، وی از وزرای میرزا شاهرخ بوده است. رجوع به علاءالدین شغانی و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 554 و 599 و 624 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن محمد مغازی زواوی. صوفی و از اهل طریقت بود. او راست: الفیوضات الاحسانیه و التدرجات الانسانیه فی نشر الطریقه الخلوتیه، که در سال 1301 هجری قمری به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ کُ)
مردی کماج فروش بود که سری بسیار بزرگ داشت گوئی که دو جمجمه به هم پیوسته داشت. و کسانی را که سری بزرگ داشتند به وی تشبیه میکردند و میگفتند ’مثل علی کماجی’. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
محمد بن عثمان بن محمد علیابادی سمرقندی، ملقّب به حسام الدین. وی در سال 628 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست: 1- فوائد فی الفقه. 2- کامل الفتاوی. 3- مطلع المعانی و منبع المبانی، در تفسیر قرآن. (از معجم المؤلفین ج 10 ص 286 از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1297 و سایر صفحات و هدیهالعارفین بغدادی ج 2 ص 112)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمد آل حاجی بلادی قطیفی بحرانی. مورخ و متکلم بودو در نظم سخن نیز دست داشت. وی ساکن قطیف بود و در حدود سال 1269 هجری قمری متولد شد و در یازدهم جمادی الاولای 1340 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- انوار البدرین فی علماء الاحساء و القطیف و البحرین. 2- الحق الواضح فی ترجمه العبدالصالح، که منظور احمد بن صالح ستری بحرانی است. 3- ریاض الاتقیاء الورعین فی شرح الاربعین. 4- منظومه التوحید. 5- منظومه موالیدالائمه علیهم السلام. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41ص 114) (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 309)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری ناجی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. لقب او را ’باجی’ نیز گفته اند. رجوع به علی باجی (ابن محمد بن عبدالرحمان بن...) شود
لغت نامه دهخدا